حوالی خدا
وبلاگ حوالی خدا وابسته به مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین (پوستر ها تولیدی می باشد)
عکس نوشته شب پنجم محرم (نوجوانان عاشورایی) طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین
عمرو بن جناده انصاری که در کـــربلا نوجـوانی یازده ســاله بود،
پس از شهادت پدرش به محضر امام حسین علیه السلام رسید
و برای ورود به میدان مبارزه از امام اجازه خواست.
اما امام اجــازه نداد و فرمود:« پدرت در حمله اول سپاه دشمن به شهادت رسیده است و اکنون شاید مادرت راضی نباشد.»
عمـرو گفت:« مـــادرم خود به من فـــرمان داده است که به میــــدان بروم.»
وقتی امـــام علیه السلام سخــــن او را شنید، به او اجــــازه مبارزه داد.
عمرو به میدان رفت و پس از مدتی مبارزه به شهادت رسید.
دشمـــن سر او را از تن جــــــدا کرد و به ســــــوی سپـــــاه امام علیــــه السلام انداخت.
مــادرش سر را برداشت و خاک و خون را از آن پاک کرد؛
سپس آن را بر ســر مردی از سپاه کوفــه که در نزدیکـی او قرار داشت کوبید و او را به هــــلاکت رساند.
سپس به خیمـــه بازگشت و عمود خیمــــه - و بنا بر روایتی شمشیــری - را بر گرفت و این رجــز را خواند:
« من پیرزنی ضعیف و ناتوان، و نحیف و سالخـــوردهام، اما شما را ضربتـــی شدید می زنم تا از فرزندان شریف فاطمه سلام الله علیها دفاع کنم.»
به دشمـــــن حمله برد و دو نفــــر را کشت، سپــــــــس امــام حسیــــن علیه السلام او را به خیمـــــه باز گرداند.
منبع: کتاب قصه کربلا صفحه 319
شب پنجم محرم شب نوجوانان عاشورایی
عکس نوشته شب پنجم محرم (عبداالله بن حسن) طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین
با دست خالی آمدم اکبر شوم تو را
دستم سپر برای تو ای بی سپرترین
گردد فدای تو پسرت ای پدرترین
شاعر: سید پوریا هاشمی
عکس نوشته شب چهارم محرم (فرزندان حضرت زینب) طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین
روایت نیمه های پنهان ماه
لابد اگر کسی از شما میپرسید عون برایتان عزیزتر است یا محمّد؟ میگفتید: حسین!
پسرها هم میدانستند دلِ شما را بیشتر از همه، محبت حسین آکنده.
عشق حسین، شیره جان شما بود که به عون و محمّد نوشانیده بودید.
پسرها از روز اول توی آیینه چشمهای شما فقط حسین را دیده بودند. نَسَبی که پسرها به جعفرِطیّار داشتند،
کارِ شما را راحتتر کرده بود؛ کارِ حسینی بزرگکردنشان را.
اینها را حالا که مهیای میدانرفتن میشوند، مرور میکنید.
حالا که حلقههای زنجیره تعلق مادری را یکییکی پاره میکنید.
حالا که دریای مهرِ مادری را به اقیانوس عشق حسینی میرسانید. توی خیمه نشستهاید که خبر میآورند؛
عون رفت. محمّد هم. اشکهایتان را پاک میکنید. حالا شما دیگر فقط خواهرِ حسین هستید.
شما از اولش هم بیش از مادرِ عون و محمّد بودن، خواهرِ حسین بودید، بس که عزیز و بزرگ و دوستداشتنیست این برادر.
نویسنده: مریم روستا
عکس نوشته محرم (مردی که تا آخر نماز ایستاد) طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین
مجلس ششم
امام تازه تکبیر گفته بودند که تیر به پاهای سعید خورد...
ایستاده بود پیش رو و دستها را دو طرف تن باز کرده بود...
"به خدا قسم اگر بگذارم به حسین در نماز تیر بزنید"
حمد میخواندند که تیر به شکمش خورد...
رکوع رفته بودند که دست هایش...
سجده رفته بودند که سینه اش...
سجده دوم بودند که دست دیگرش...
تشهد میخواندند که چشم هایش...
سلام میدادند که فرو افتاد...
نویسنده: فاطمه شهیدی،کتابچه مجلس تنهایی
معرفی کتاب های عاشورایی(مقتل قتیل العبره) طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین
نویسنده: مرتضی وافی
بازخوانی و بازنویسی حکایت عاشورا از حدود بیست مقتل است
که با متنی روان و یک دست به ارائه وقایع سحرگاه عاشورا تا شهادت امام علیه السلام پرداخته است
تا همگان از جمله هیئات مذهبی، مبلغان و مادحان اهل بیت علیهم السلام را در ترویج مقتل خوانی و نقل معتبر یاری رساند.
عکس نوشته حضرت حٌر طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین
گرگ ها، نیمه جان رهایش کردند، نفس هایش به شماره افتاده بود.
می دانست تا دمی دیگر روحش قالب تهی خواهد کرد. از هر جای تنش زخمی دهان باز کرده بود و به مرگ می خندید.
سعادتمندم اگر باری دیگر چشمان مهربانش را ببینم. ضرب آهنگِ با وقارِ گام هایی را شنید که به سویش می آمد.،
چشم باز کرد حسین علیه السلام را دید که بر بالینش نشسته و سرش را به دامن گرفته تا زخمش را با پارچه ای ببندد.
امام، حرّ را از کوثر تولاّی خویش چنین لبریز کرد:
«خدایت رحمت کناد ای حرّ! تو آزاده ای چونان که مادرت نامید.
گوارایت باد شربت شهادت در برابر خاندان پاک رسول خدا صلی الله علیه و آله »
نگاه شکرگزارش را به چشمان آقایش دوخت؛
گو اینکه می گوید: «آقای من! رسم آقای تمام کردی که بر بالینم آمدی».
می خواست، امّا نفسش برنیامد که بگوید «جانم هزار بار فدای تو، یا اباعبداللّه»
نویسنده: امیر خوش نظر
عکس نوشته معرفی کتاب های عاشورایی (کیمیای وصل) طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین
نویسنده: جعفر صالحان
این کتاب دو جلدی است و دریچه ای است برای فهم بیشتر زیارت عاشورا و انس بیشتر با آن و بهره مندی بیشتر از آن.
در این دو جلد کتاب در قالب بیش از ۷۰۰ صفحه مولف به شرح نکات اخلاقی، عرفانی و اعتقادی هر فراز از این زیارت قدسی پرداخته است.
مولف در هر بخش ابتدا فراز مربوطه را آورده و سپس به شرح آن اقدام کرده است.
برای مثال در همان فراز ابتدایی «السلام علیک یا اباعبدلله» مطالبی چون «آسانترین ابزار تکریم»،
«رقص جان»، «جامع ترین ادب و دعا»، «توصیه ای راهگشا از فقیه عارف» و... ذکر شده است.
در واقع باید گفت که کتاب «کیمیای وصل» همچون آثار پیشین مولف فقط جنبه تئوری و نظری نداشته
و به نوعی راهنمای عملی سیر و سلوک نیز هست.
این کتاب دارای قلم بسیار زیبا و معارفی مدهوش کننده از زیارت عاشوراست و به شدت به شما مخاطبان عزیز توصیه می شود.
عکس نوشته شب چهارم محرم (حر) طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین
همه دیدیم کسی سمت حرم می آید
تا مگر در دل دریای جنون دُر باشد
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
باید این بغض پریشانِ زمان حُر باشد
شاعر: سید حسن مبارز
عکس نوشته شهادت امام حسین (ع) طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین
حضرت رسول (صلی الله و علیه ٖآله):
همانا شهادت حسین (علیه السلام) حرارتی در دلها ایجاد می کند
که هرگز فراموش نخواهد شد.
منبع: مستدرک الوسائل،جلد 1 صفحه 218