عکس نوشته ولادت امام موسی کاظم (ع) طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین
زن نشسته بود وسط کوچه کنار بچه هایش؛ گریه می کردند.
امام موسی کاظم علیه السلام پرسید: چرا گریه می کنید؟
گفت: تو هم مثل بقیه، می پرسی و می روی.
اما حضرت باز پرسش خود را تکرار فرمود.
زن گفت: بچه هایم بی پدرند. گاومان هم مرد و حالا به نان شبم محتاج شده ام.
باب الحوائج علیه السلام ایستاد کنار کوچه و شروع کرد به نماز خواندن.
سپس زیر لب چیزهایی گفت و آن گاه چوبی برداشت و به گاو مرده زد.
حیوان ناگهان به خود تکانی داد و زنده شد.
امام آرام آرام شروع به رفتن کرد که زن دوید دنبالش و پرسید:
تو عیسی بن مریم هستی؟
فرمود: عیسی بن مریم نه؛ موسی بن جعفر!
منبع: کتاب آفتاب در محاق، مرثا صامتی