عکس نوشته شهدایی طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین

برای آب...

اسمش “یوسف” بود، 

یوسف قـربانی، بچه ی زنجان. شش ماهگی پدرش را از دست داد و یتیـم شد،

شش سالگی مادرش را از دست داد و با برادرش برای ادامه زندگـی به خانه ی مــادربزرگ رفتند.

دبستــان بود که مادر بزرگش به رحمت خـــدا رفت

و تنهــا دلخوشی اش برادر بزرگتــرش بود که در دوران نوجوانـــی او را نیز در سانحه ی تصادفی از دست داد و تنهای تنها شد،

رفت جبهه، تو اطلاعات عملیات بود. غواص هم بود. تو کربلای پنج شهید شد.

چند دقیقــه قبل از عملیات، یکــی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود: آقـا یوسف! غواص یعنی چی؟

او پاسخ داده بود:
غواص یعنی مرغابــی امام زمان عج‌الله...
همرزم یوسف: “هر روز می دیدم یوسف گوشه ای نشسته و نامـه می نویسد. با خودم می گفتــم یوسف که کسی را ندارد!

برای چه کسـی نامه می نویسد؟ آن هم هـر روز! یک روز گفتم: یوسف نامه ات را پست نمی کنی؟

دست مرا گرفت و قـدم زنان کنار ساحـل اروند برد. نامه را از جیبش در آورد، ریز ریز کرد و توی آب ریخت،

چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می نویسم، کســی را نـدارم...

 

دانلود عکس با کیفیت بالا