عکس نوشته مجلس سوم (مسلم ابن عقیل) طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین
مجلس سوم
«مردی که صبح امیر بود، شب کسی را نداشت»
به آنکه طناب دور گردنش میانداخت، به آنکه به اسیری او را سوار اسب میکرد،
به مردی که تازیانه بالا برده بود تا تنش را سیاه کند، به مردمی که ایستاده بودند به تماشا،
به هر کسی که آنجا بود التماس میکرد:
"به حسین علیه السلام بگویید، مسلم گفت: "نیا! مسلم گفت نیا".
به زنی که دلش رحم آمده بود و آبش داده بود،
به رهگذرانی که نمیشناخت، حتی به بچهها میگفت.
شمشیر بالا برده بودند گردنش را بزنند،
به مردمی که پایین دارالاماره منتظر ایستاده بودند سرش پایین بیفتد التماس میکرد:
"یکی را روانه کنید به حسین بگوید که نیا"
«مسلم ابن عقیل»
نویسنده: فاطمه شهیدی