عکس نوشته عصر عاشورا (حضرت زینب ) طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین
زن ها و بچه ها را یکی یکی
سوار محمل ها و مرکب ها کرد
همه که سوار شدند
نوبت به خودش رسید...
عقیله بنی هاشم
می خواهد سوار محمل شود
یکی باید رکاب بگیرد
یکی باید شانه هایش را
تکیه گاه دستان زینب کند
مَحرمی باید جلو بیاید...
سر چرخاند سمت نیزه ها
مَحرم ها همه سرهایشان
بالای نیزه ها بود...
عکس نوشته ظهر عاشورا (حضرت زینب) طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین
اگر تمام کوه های عالم ،
دست به دست و پشت به پشت هم دهند
و بار زینب را ساعتی بر گرده های خویش تقسیم کنند،
در دَم تمامشان از هم فرو می پاشند و ویران و متلاشی می شوند.
«وَ تَکُونُ الْجِبَالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ»
قرآن کریم، سوره مبارکه قارعه آیه 5
نویسنده: سید مهدی شجاعی
عکس نوشته شام غریبان امام حسین (ع) طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین
أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ ...
امشب خون می‌چکد از ردِ دیده‌ات...
تو قرن هاست هر روز میبینی،
آنچه را که ما فقط شنیده‌ایم!
منبع: قرآن کریم، آیه 62 سوره نمل
عکس نوشته محرم (روز عاشورا) طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین
امام زما‌ن (عجل الله تعالی فرجه الشریف):
و پس از آن برای تعجیل فرج و تأیید من دعا کند.
منبع: مکیال المکارم ج۱ ص۳۳۳
عکس نوشته محرم عصر عاشورا طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین
زینب هزار بار خودش هم شهید شد
از بس که از کنار شهیدان گذشته بود
یک لحظه از ارادت خود دست برنداشت
عمرش تمام بر سر پیمان گذشته بود
بر صفحه های سرخ مقاتل نوشته اند
این زن هزار مرتبه از جان گذشته بود
شاعر: احمد علوی
عکس نوشته محرم روز عاشورا طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین
کمی آرام برو کم شود این خون جگری
برده ای دل زهمه کاش زِ من جان ببری
من هنوزم به دلـم مانده تماشات کنم
چقدر زود شد ایام وصــالت سپــــــری
شاعر: موسی علیمرادی
عکس نوشته ظهر عاشورا (فَاللَّهُ خَــیْرٌ حَافِظاً) طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین
صدایِ « فَاللَّهُ خَــیْرٌ حَافِظاً... »
خوندنِ خواهری در دل صحرا پیچیده...
عکس نوشته محرم (هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی) طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین
همه رفته بودند...
آمد حسین به میدان...
نگاهی انداخت به سمت راست میدان...
نظری سوی دیگر، نبودند...
هیچ کدام از یاران با وفایش نبودند...
دیگر صورت های مهربان شان را نمی دید...
اشک بود و اشک که چشمان اباعبدالله را پُر می کرد
و آرام دم گرفت حسین:
واجداه، وااباه، وااخاه، واعماه، واحمزتاه، واجعفراه، واعقیلا...
آیا کسی هست ما اهل بیت را یاری کند...؟
نویسنده: نرجس شکوریان فرد، کتاب امیر من
عکس نوشته ظهر عاشورا طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین
مجلس دهم:
مردی که می‌رفت
و زنی که پشت سرش صدا می‌زد:
آرام تر برو پسر زهرا...
ظهر بود...
یکی بود و هیچ کس نبود...
نویسنده: فاطمه شهیدی، کتابچه دل
