عکس نوشته ویژه شهادت حضرت علی اکبر (ع) طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین
مجلس هشتم:
صدای شمشیرش میآمد، صدای تاخت اسب و زمزمه شعری که میخواند.
"این مبارزه، جوهره مردان را آشکار میکند. این مبارزه، ادعا را از حقیقت جدا میکند..."
نفسها حبس بود. جوانهای خویشاوند، سر لای زانوها پنهان کرده بودند تا فریادی را که در راه بود نشنوند...
جوانها، نیمه شب، دور از چشم بزرگترها رفته بودند بیابان، با هم پیمان بسته بودند، پیش از علی اکبر (علیه السلام) بروند...
می دانستند که هر زخم تن علی، پدرش را تکه تکه میکند...
اما مگر پدر و پسر گذاشته بودند...
علی گفته بود: "من باشم و شما بروید...؟"
پدر گفته بود: "اول علی! فقط قبل رفتن چند قدم پیش رویم راه برود".
و حسین علیه السلام بر بالین او بلند گریست و تا آن زمان کسی گریهاش را نشنیده بود...
نویسنده: فاطمه شهیدی، کتابچه مجلس تنهایی