عکس نوشته شب پنجم محرم (شب زهیر) طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین
بانویی که همسرش را بهشتی کرده بود
همسرش را از شک رهانیده بود. از تردیدی که نزدیک بود مرد را تا لبههای دوزخ بکشاند؛
دوزخِ بیحسین بودن. دلِ مرد را یک دله کرده بود، با یک تلنگر؛
«تو را چه شده زهیر؟! پسرِ رسول خدا تو را دعوت کرده و تو رد میکنی؟!»
نهیبِ بانو، مرد را از جا کند. از دودلی رهانید. از خیمه حسین (ع) که برگشت، همه وجودش را شوقی غریب آکنده بود.
«آقا، چیزی به شما گفته؟ وعدهای داده که این طور سر از پا نمیشناسی؟!»
مرد که چشمهاش میدرخشید جواب داد: «آقا گفتند جانت در راهِ ما فدا خواهد شد.»
نویسنده: مریم روستا