عکس نوشته شب چهارم محرم (حٌر ابن یزید ریاحی) طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین

شب چهارم محرم بنام کیست؟

«مردی که اسم خوبی داشت»

سر اسب را که کج کرده بود و بی صدا از فاصله دو سپاه گذشته بود،

فکر کرده بود که خیلی خوب اگر پیش برود می‌ بخشندنش و می‌گذارند با بقیه هفتاد و دو نفر بجنگد...

وقتی گفتند: "خوش آمدی! پیاده شو، بیا نزدیک...!"

نتوانست، یاد این افتاد که آب را خودش سه روز پیش، رویشان بسته، گفت: "سواره می‌مانم تا کشته شوم..."

می‌خواست چشم تو چشم نشوند...

اصلا حساب این را نکرده بود که بیایند سرش را بگیرند روی زانو، خون‌های روی پیشانی‌اش را پاک کنند.

باز دلشان راضی نشود. دستمال خودشان را ببندند دور سرش. در خواب هم نمی‌دید بهش بگویند: 

" آزاد مرد، مادرت چه اسم خوبی رویت گذاشته است "

«حر ابن یزید ریاحی»

نویسنده: فاطمه شهیدی

 

دانلود عکس با کیفیت بالا