حوالی خدا

وبلاگ حوالی خدا وابسته به مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین (پوستر ها تولیدی می باشد)
  • حوالی خدا

    وبلاگ حوالی خدا وابسته به مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین (پوستر ها تولیدی می باشد)

مشخصات بلاگ

وبلاگ حوالی خدا وابسته به مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین (پوستر ها تولیدی می باشد)

آخرین نظرات
  • ۲۹ آذر ۹۹، ۱۹:۵۶ - تری سدیم سیترات
    مبارکه
  • ۲۹ آذر ۹۹، ۱۸:۲۰ - هونیا موتور
    عالی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حجار بن ابجر» ثبت شده است

عکس نوشته معرفی کتاب های عاشورایی (کتاب ادب عاشقی) طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین

ادب عاشقی

نویسنده: محمدرضا عابدینی

این کتاب در ده فصل، در بر دارنده آداب مقدّماتی حضور در مجالس اهل بیت علیهم السلام،

آداب معرفتی مجالس اهل بیت و نکات کاربردی فردی، جمعی، تشکیلاتی و تمدنی در این زمینه است.

به بیان نویسنده این کتاب، ادب عاشقی ادب ارتباط با اهل بیت علیهم السلام و ادب محبّت به ایشان در مجالس اهل بیت علیهم السلام است

و ما با توجه و محبتمان به اهل بیت علیهم السلام، ظرف دریافت محبت و توجه ایشان می شویم؛

لذا هر چقدر با توجه بیشتر و ادب بیشتر در این مجالس حاضر شویم،

در وجود ما این اثر را خواهد گذاشت که توجه و محبت اهل بیت علیهم السلام را با خود داشته باشیم و اگر این ادب حضور و توجه نباشد،

خودمان را از رحمت و محبت ایشان محروم ساخته ایم.

این محرومیت حقیقتاً محرومیتی عظیم است که خسران ابدی را در پی دارد و چقدر انسان باید کاهل باشد که خود را از چنین توجهی،

که نظر رحمتِ رحیمیه ی حق تعالی است، محروم سازد!

ما خود را در حجاب قرار داده و محروم ساخته ایم و خود این محجوب بودن، بی اعتنایی و بی ادبی به ساحت مقدس ایشان است.

 

دانلود عکس با کیفیت بالا

عکس نوشته محرم (مجلس اول) طراحی شده توسط مرکز آفرینش های فرهنگی صابرین

مجلس_اول

«مردی که نامه‌های زیادی داشت»

پای نامه صد و چهل هزار امضا بود.

نوشته بود: بشتاب!...

ما چشم به راه تو هستیم.

نوشته بود: برای آمدنت آماده‌ایم و دیگر با والیان شهر نماز نمی‌خوانیم.

نوشته بود: میوه‌ها رسیده و باغ‌ها سبز شده، منتظرت هستیم...

نامه در دست‌هایش، وسط بیابان...

روبروی سپاهی که راهش را بسته بودند ایستاد:

"کسی را کشته‌ام که خونش را بخواهید؟ مالی را برده‌ام؟ کسی را زخمی کرده‌ام؟"

بی‌دلیل هلهله کردند.

گفت: "مردم کوفه مرا دعوت کرده‌اند، این نامه‌ها.."

صداهای بی‌معنی و نامفهوم در آوردند تا صدایش نرسد...

جلوتر آمد تا صورت‌هایشان را ببیند و ناگهان ساکت شد:

"شبث بن ربعی؟! حجار بن ابجر؟! قیس بن اشعث؟!"

اسم‌ها همان اسم‌های پای نامه‌ها بود...

منبع: فاطمه شهیدی 

 

دانلود عکس با کیفیت بالا